loading...

دریا

Content extracted from http://onceuponadecember.blog.ir/rss/?1746737754

بازدید : 1
چهارشنبه 2 ارديبهشت 1404 زمان : 1:51
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دریا

همیشه پیاده‌روی را دوست داشته ام اما بدون صحبت کردن. همیشه شناخت را دوست داشته ام اما بدون صحبت کردن. ستاره‌ها هستند که میتوانم کنارشان بشیم یا قدم بزنم و تمام احوالم را شرح دهم بی انکه کلمه‌‌‌ای بر زبان اورم. قرن‌ها به عقب سفر میکنم. شعرها به تن لرزان مضطربم جامه میشوند. حروف‌ها نور. امید تکرار میشود. تکرار و تکرار. این پاداش بی تکرار گذر از شب است. به خود میگویم این تنها چشمه‌‌‌ای از فلق است. جویباری جاری از صبحگاه در پیش رویم مانده است.

همه دستخوش قوانین هستیم. روی این تکه سنگی که به چرخش در امده است چونان پیکری تب‌دار، که در نوسان میان شور و سردی، همواره در پی تعادل خویش می‌سوزد. هرگاه دل‌مان فرو می‌ریزد و نگاه‌مان در غبار گمشدگی گم می‌شود، نیرویی نادیدنی، آهسته، بی‌صدا، دست بر شانه‌مان می‌گذارد و بی‌آن‌که بدانیم، به سوی روشنایی هلمان می‌دهد؛ نه از سر لطف، که از سر قانون. همانطور که قانون لنز در فیزیک. همانطور که اصل لوشاتلیه در شیمی. مقاومتی در خلاف جهت تغییر. هم خوب و هم بد. از خوشی به ناخوشی و سختی هلمان میدهد. و دوباره از صخره‌های بی پایان صعب به شن‌های گرم زیبایی و خوبی.

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 100
  • بازدید کننده امروز : 100
  • باردید دیروز : 1
  • بازدید کننده دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 106
  • بازدید ماه : 107
  • بازدید سال : 436
  • بازدید کلی : 450
  • کدهای اختصاصی